دلتنگ باران
وقتی باران ترانه عشق میخواند پر میکشم به خیال دلتنگی هایت و خط خطی مکنم دیوار قلبت را ...باران هنوز بباردلتنگ باران
وقتی باران ترانه عشق میخواند پر میکشم به خیال دلتنگی هایت و خط خطی مکنم دیوار قلبت را ...باران هنوز بباراعتماد
دخترم ترا در کدامین سرزمین رویاها رها کنم
و دستان مهربانت را به که بسپارم
تا وسعت نگاهت را در یابد و با معصومیت کلامت جاری شود
ودر کنار روحت جان گیرد.
حال خودم در این کوچه پس کوچه های ریا گم شده ام!!!
کمی بخندید
داشتم به لوله بخاری فکر میکردم که بعضی دارن برای سرمای پاییز آماده میشن و تو فکر لوله بخاری واسه بخاری هاشون هستن و یه عده هم ...
قلبم برای تپیدن ترا کم دارد
نگاهم به آسمان گره خورده است
بارانی ـ چشمک ستاره ای و یا قاصدکی!
دستانم بی تاب در آغوش کشیدن انتظار بی پایانی ست!
چشمانم منتظر گشاده شدن دریچه امید به گذر گاه دلم
احساسم به زمستان رسیده و جانم را دلتنگی فرا گرفته !!
پرستوی من بیا و احساس ترک خورده ام را به اشک گل یخی بهاران کن
به دیدارم بیا
تا شبی ستاره بارانی کوله بار تنهای را به دست قاصدکی بسپارم و من باشم وتو...
قلبم ترا برای تپیدن ترا کم دارد