وقتی باران ترانه عشق میخواند پر میکشم به خیال دلتنگی هایت و خط خطی مکنم دیوار قلبت را ...باران هنوز ببار
درباره من
من دختری از دیار آذربایجان هستم گه گاهی که دلم تنگ میشود دوست دارم آنلحظه در خلوت خیال خویش کاغذی را خط خطی کنم تا خالی شوم از هر پری!شما هم خوش آمدید.
ادامه...
آمدی جانم بقربانت ولی حالا چرا؟؟؟؟؟
زیبا سلام
خوبی دوست من
زیبا بودو پاییزی
شاد باشی دوست گلم
سلام زیبا جان
خوبی عزیزم؟
همیشه کوتاه و خواندنی می نویسی.
زندگی آیا درون سایه هامان رنگ می گیرد؟
یا که ما خود سایه های سایه های خود هستیم؟
می آیی
یوسف گمشده ام
توتیائی خواهی شد
بر چشمان نابینایم
دلی که سالهاست مرده است
در پس کوچه های نا امیدی
چه خواهی کرد؟
بنام او
او بهاری امد و من در خزانم وداع میکردم نگاه اورا
او اسمانی امد و من مرور میکردم ابری بودن را
او .......
درود
زیبا سلام